English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7095 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
control statement U جمله کنترلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
supervisory U ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
topic sentence U جمله سرسطر جمله عنوان
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
control signals U سیگنالهای کنترلی
control punch U منگنه کنترلی
control punch U پانچ کنترلی
control counter U شماره کنترلی
control programs U برنامههای کنترلی
control memory U حافظه کنترلی
control measures U اقدامات کنترلی
control measures U مقررات کنترلی
control function U تابع کنترلی
control field U میدان کنترلی
control data U داده کنترلی
control character U کاراکتر کنترلی
control character U دخشه کنترلی
control character U علامت کنترلی
control signals U علائم کنترلی
monitor U یک برنامه کنترلی
control status U وضعیت کنترلی
control words U کلمات کنترلی
control structure U ساختار کنترلی
monitors U یک برنامه کنترلی
monitored U یک برنامه کنترلی
control measures U پیش گیریهای کنترلی
headers U قالب و اطلاعات کنترلی است
control read only memory U حافظه فقط خواندنی کنترلی
header U قالب و اطلاعات کنترلی است
countermeasures U پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
administrators U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
tab U کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
tabs U کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
forth U زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
administrator U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
boost control U سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
sentence U جمله
outright U جمله
outrightly U جمله
amongst U از جمله
term U جمله
termed U جمله
terming U جمله
among the rest U از ان جمله
mongst U از جمله
inclusive of <prep.> U از جمله
including <prep.> U از جمله
comprising <prep.> U از جمله
sentence U جمله
sentences U جمله
sentencing U جمله
networking U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
network U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networks U اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
messages U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
bi directional U داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
message U اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
aerospace vehicle U هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
stochastic term U جمله تصادفی
loose sentence U جمله بیربط
wordage U جمله بندی
provisos U جمله شرطی
proviso U جمله شرطی
final term U جمله نهایی
sentence adverb قید جمله ای
choice of words U جمله بندی
compound statement U جمله مرکب
executable statement U جمله اجرایی
one word sentence U جمله تک واژهای
assignment statement U جمله جایگزینی
residual term U جمله پسماند
residual term U جمله باقیمانده
an involed sentence U جمله پیچدار
declaration statement U جمله تعریفی
definiens U جمله تعریفی
sentence fragment U جمله جزء
error term U جمله خطا
statement label U برچسب جمله
word choice U جمله بندی
period U جمله کامل
totals U جمله سرجمع
parenthesis U جمله معترضه
double talk U جمله دو پهلو
term U جمله عبارت
term U جمله طیفی
termed U جمله عبارت
termed U جمله طیفی
terming U جمله طیفی
totalling U جمله سرجمع
totalled U جمله سرجمع
totaled U جمله سرجمع
periods U جمله کامل
totaling U جمله سرجمع
mathematical term U جمله [ریاضی]
term U جمله [ریاضی]
total U جمله سرجمع
diction U جمله بندی
verbiage [American English] U جمله بندی
wording U جمله بندی
clauses U جزئی از جمله
middling U جمله مشترک
clause U جزئی از جمله
terming U جمله عبارت
envelope U بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelopes U بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
mp/m U برنامه کنترلی چند برنامهای برای ریزکامپیوترهاforicrocomputers Program ultiprogrammingControl
record U رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
parse U جمله راتجزیه کردن
period U نقطه پایان جمله
job control statement U جمله کنترل برنامه
nonexecutable statement U جمله غیر اجرایی
sentence completion test U ازمون تکمیل جمله
parsed U جمله راتجزیه کردن
job control statement U جمله کنترل کار
parses U جمله راتجزیه کردن
punch line U جمله اساسی واصلی
monomial U دارای فقط یک جمله
punch-line U جمله اساسی واصلی
periods U نقطه پایان جمله
term symbol U نشانه جمله طیفی
colloquialisms U جمله مرسوم درگفتگو
colloquialism U جمله مرسوم درگفتگو
full point U نقطه پایان جمله
subroutine reentry U ورود جمله به زیرروال
punch-lines U جمله اساسی واصلی
reporter U جمله ساز نویسنده ناصادق
impresa U نشانه جمله شعاری
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
modes U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
mode U وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
cancels U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
armless <adj.> U بی بازو [در آخر جمله می آید]
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
predicatively U بطور غیرمستقیم در خبر جمله
phraseologist U جمله ساز نویسنده ناصادق
the difference between the consecutive terms U اختلاف هر دو جمله متوالی [ریاضی]
sawing U لغت یا جمله ضرب المثل
restrictive U جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
saws U لغت یا جمله ضرب المثل
sawed U لغت یا جمله ضرب المثل
saw U لغت یا جمله ضرب المثل
hierarchical communications system U روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
word order U ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
The sentence doesnt convey the meaning. U این جمله معنی رانمی رساند
vinculum U خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
to pad a sentence U جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
parse U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parses U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
cat-and-dog <adj.> <idiom> U پر جنگ و جدال [در آخر جمله می آید]
parsed U اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
flag U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flags U ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
adjunct register U ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
feedback U اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
vertical U بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
approachable [accessible to most people] U همخو [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
insert U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
approachable [accessible to most people] U هم مشرب [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
inserting U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
inserts U افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
other than [usually used in negative sentences] <adv.> U به غیر از [در جمله های منفی کاربرد دارد]
geometric mean U فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
half long U حد فاصل بین جمله طویل وجمله کوتاه
tag line U جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
saves U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channeled U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
saved U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channel U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channelled U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channels U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling U دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
save U محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
input/output U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
approachable [accessible to most people] U کمک کننده [در آخر جمله می آید] [اصطلاح روزمره]
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
contrasts U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
frame U 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
do U این کلمه درابتدای جمله بصورت علامت سوال میاید
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
prepositional phrase U بخشی از جمله که با حرف اغازگرد دو خاصیت صفت یاقیدیا اسم راپیداکند
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
initialize U تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
CTR U کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
plotter U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotters U نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
Recent search history Forum search
2New Format
1postside
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1A hero can affect on the people.
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1سلام. می خواستم معنی این جمله رو بدونم :above threshold bias currents
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com